سفارش تبلیغ
صبا ویژن
.persianblog'">

یه دوست

پنج شنبه 84/5/20 :: ساعت 11:53 عصر

معلم پای تخته داد میزد

صورتش از خشم گلگون بود

و دستانش به زیر پوششی از گرد پنهان بود

ولی اخر کلاسیها لواشک بین خود تقسیم میکردن

یکی در گوشه ای دیگر "جوانان" را ورق می زد

برای اینکه بیخود های و هوی می کرد و با ان شور بی پایان

تساوی های جبری را نشان می داد

با خطی خوانا بروی تخته ای کز ظلمتی تاریک غمگین بود

تساوی را چنین نوشت : یک اگر با یک برابر است.

از میان جمع شاگردان یکی برخاست

همیشه یک نفر باید برخیزد .....

به ارامی سخن سر داد :

تساوی اشتباهی فاحش و محض است

نگاه بچه ها ناگه به یک سو خیره گشت و

معلم مات بر جا ماند

و او پرسید :اگر یک فرد انسان واحد یک بود

ایا باز یک با یک برابر بود ؟

سکوت مدهشی بود و سوالی سخت.

معلم خشمگین فریاد زد اری برابر بود

و او با پوزخندی گفت :

اگر یک فرد انسان واحد یک بود

انکه زور و زر به دامن داشت بالا بود انکه

قلبی پاک و دستی فاقد زر داشت پایین بود

اگر یک فرد انسان واحد یک بود

انکه صورت نقره گون چون قرص مه می داشت بالا بود

و ان سیه چرده که می نالید پایین بود؟

اگر یک فرد انسان واحد یک بود

این تساوی زیر و رو می شد

حال می پرسم یک اگر با یک برابر بود

نان و مال مفتخواران از کجا اماده می گردید؟
یا چه کس دیوار چین ها را بنا میکرد ؟
یک اگر با یک برابر بود

پس که پشتش زیر بار فقر خم میشد؟

یا که زیر ضربت شلاق له می گشت؟

یک اگر با یک برابر بود

پس چه کس ازادگان را در قفس می کرد؟

معلم ناله اسا گفت:

بچه ها در جزوه های خویش بنویسید :

یک با یک برابر نیست...........!!


¤ نویسنده:عسل

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
خانه
مدیریت وبلاگ
شناسنامه
پست الکترونیک


کل بازدیدها:15564


بازدیدامروز:1


بازدیددیروز:0

 RSS 
 
لینک دوستان من
مسافره شب
صالح

لوگوی دوستان من


درباره من
یه دوست

لوگوی وبلاگ
یه دوست

اشتراک در خبرنامه
 

بایگانی شده ها
پاییز 1384
تابستان 1384

اوقات شرعی

وضعیت من در یاهو
یــــاهـو

طراحی قالب: رفوزه